مرکّب از: بی + دم، بی نفس، ساده عذار و ساده رو. (آنندراج)، کودکی که ریش در نیاورده باشد. غیر ملتحی. (ناظم الاطباء)، امرد. (یادداشت مؤلف) : نوشتکین... بحکم آنکه امارت کوزکانان او داشت و آن جنگ بخواست هرچند بی ریش بود و در سرای بود امیر اجابت کرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 572)، جواب داد سلام مرا بگوشۀریش چگونه ریشی مانند یک دو دسته حشیش مرا بریش همی پرسد ای مسلمانان هزار بار بخوان من آمده بی ریش. انوری. رجوع به ریش شود، پسر بد. پسر بدکاره. مخنث. مکیاز. (یادداشت مؤلف)
مُرَکَّب اَز: بی + دم، بی نفس، ساده عذار و ساده رو. (آنندراج)، کودکی که ریش در نیاورده باشد. غیر ملتحی. (ناظم الاطباء)، امرد. (یادداشت مؤلف) : نوشتکین... بحکم آنکه امارت کوزکانان او داشت و آن جنگ بخواست هرچند بی ریش بود و در سرای بود امیر اجابت کرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 572)، جواب داد سلام مرا بگوشۀریش چگونه ریشی مانند یک دو دسته حشیش مرا بریش همی پرسد ای مسلمانان هزار بار بخوان من آمده بی ریش. انوری. رجوع به ریش شود، پسر بد. پسر بدکاره. مخنث. مکیاز. (یادداشت مؤلف)
محمد بن محمد بن منجا زین الدین التنوخی الدمشقی ثم البغدادی. وی در سال 748هجری قمری درگذشت. او مردی ادیب بود. او راست: اقصی القرب فی صناعهالادب. (از اسماء المؤلفین ج 2 ص 154)
محمد بن محمد بن منجا زین الدین التنوخی الدمشقی ثم البغدادی. وی در سال 748هجری قمری درگذشت. او مردی ادیب بود. او راست: اقصی القرب فی صناعهالادب. (از اسماء المؤلفین ج 2 ص 154)